بازتعریف مدیریت بحران!
بازتعریف مدیریت بحران!

شهرام شرفی: بحران در شرایط فعلی فقط تعریف شده در کم‌آبی، بی‌آبی یا تنش آبی نیست؛ ما بحران‌های اجتماعی و اقتصادی هم داریم. برای مثال: استان لرستان همواره دارای نرخ بیکاری دو رقمی بوده است. بیکاری گسترده، خودش یک بحران اجتماعی و اقتصادی است. بیکاری باعث فقر می‌شود؛ فقر هم عامل بحران‌های فردی، خانوادگی و […]

شهرام شرفی: بحران در شرایط فعلی فقط تعریف شده در کم‌آبی، بی‌آبی یا تنش آبی نیست؛ ما بحران‌های اجتماعی و اقتصادی هم داریم.

برای مثال: استان لرستان همواره دارای نرخ بیکاری دو رقمی بوده است.

بیکاری گسترده، خودش یک بحران اجتماعی و اقتصادی است.

بیکاری باعث فقر می‌شود؛ فقر هم عامل بحران‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی دیگر است.

پس بحران فقط تعریف شده در خشک‌سالی نیست؛ بلکه بحران انواع گوناگون دارد.

یک مثال دیگر: شهر خرم‌آباد به عنوان مرکز استان لرستان دارای تعداد ۱۵ محله حاشیه‌نشین است.

گسترش حاشیه‌نشینی یعنی بحران آسیب‌های اجتماعی.

حاشیه‌نشینی خود به خود باعث افزایش معضلات و آسیب‌های اجتماعی می‌شود.

آسیب‌های اجتماعی همچون اعتیاد، فقر، بیکاری، خشونت‌های خانگی و امثالهم.

مدیریت بحران فقط نباید به موضوعات جغرافیایی و اقلیمی همچون سیل، خشک‌سالی، زلزله و امثالهم، محدود و تعریف شود.

بلکه می‌بایست شامل مدیریت بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و حتی گاهی سیاسی هم بشود.

یک مثال دیگر: مهاجرت بی‌رویه یک بحران است؛ اگر در استانی همچون لرستان، صنعت به معنای تولید انبوه وجود نداشته باشد؛ اگر صنعت گردشگری و توریسم به معنی واقعی کلمه نداشته باشیم و اگر کشاورزی ما هم از نوع خرده مالکی، سنتی و بدون ارزش‌افزوده کلان باشد خود به خود بیکاری گسترش می‌یابد و بیکاری یعنی مهاجرت نیروی کار از استان به دیگر استان‌ها.

پس این‌ها همگی خودشان، بحران هستند. اگر نگاهی به کشاورزی استان لرستان که حوزه بالادستی استان خوزستان است بیندازیم می‌بینیم که کمتر از ۳۰ درصد زمین‌های کشاورزی این استان از نوع آبی هستند.

همین خودش به این معنی است که عمده کشاورزی لرستان از نوع سنتی و دیم است و طبیعی است این نوع کشاورزی نمی‌تواند باعث تحول و مدرنیزه شدن و افزایش ارزش‌افزوده فراوان برای کشاورز بشود.

بنابراین، همین وضعیت هم خودش یک بحران است.

پس بحران فقط یک یا دو یا سه شکل محدود و تعریف‌شده ندارد؛ هر پدیده اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و البته اقلیمی و جغرافیایی می‌تواند به یک بحران تبدیل شود.

یک مثال دیگر: اعتیاد یک بحران اجتماعی و اقتصادی است؛ اگر ما شاهد افزایش کمپ‌های ترک اعتیاد و افزایش مراکز درمانی سوءمصرف مواد مخدر باشیم خودش یک بحران است؛ زیرا نشان می‌دهد پدیده‌ی اعتیاد در جامعه در حال گسترش است.

با این توضیحات می‌بایست دولت جدید جناب آقای دکتر رئیسی، برای استان‌هایی که این‌گونه بحران‌ها را دارند استانداران بسیار توانمند و قوی منصوب کند و البته فقط انتصابات، کارگشا نیست بلکه می‌بایست دولت، برنامه عملیاتی و قوی برای رفع این‌گونه بحران‌ها داشته باشد و از سوی دیگر، با نگاه ویژه به استان‌های کمتربرخورداری همچون لرستان، منابع مالی و اعتباری ویژه هم برای رفع بحران‌های موجود، تأمین کند.

اگر یک مدیر (فرض کنید یک استاندار) بسیار هم قوی و کارآمد باشد ولی منابع مالی و اعتباری کافی برای اجرای برنامه‌های قوی در اختیارش گذاشته نشود هیچ کاری به معنی تحول و دگرگونی نمی‌تواند انجام بدهد.

بدین‌روی، می‌بایست مدیریت بحران را از تعاریف موجود که محدود به پدیده‌های جغرافیایی و اقلیمی هستند توسعه داد و علاوه بر پدیده‌های طبیعی، پدیده‌های اجتماعی و اقتصادی همچون بیکاری، فقر، اعتیاد و مهاجرت را هم در دایره‌ی مدیریت بحران، تعریف کرد.