یادداشت محسن علیکرمی:تا بدان جایی که “هارولد لاسول” نظریه پرداز علوم ارتباطات، مهمترین نقش رسانهها را نظارت بر حکومت و محیط زندگی انسانی میداند.
از نظر وی وسایل ارتباط جمعی با تهیه و پخش اخبار و اطلاعات صحیح از رویداد و پدیدههای حقیقی میتوانند «نقش نگهبان» بر عملکرد حکومتها را ایفا کنند و ناظر و دیدهبانی مطمئن بر عملکرد نظامها باشند.
“لاسول” شفافسازی اطلاعات را سبب جلوگیری از انحرافات و قانون گریزیها در نظام سیاسی و اجتماعی میداند و علاوهبر اتخاذ و تقویت تصمیمات درست و استاندارد؛ از رسانهها به عنوان عاملی برای نظارت بر عملکرد سازمانهای سیاسی یاد میکند که متاسفانه این نقشِ مهم همچون سایر نقشهای رسانهها در میان مطبوعات ایران به ورطه فراموشی سپرده شده است.
در حال حاضر بیش از یازده هزار رسانه مکتوب و الکترونیکی در ایران از هیات نظارت بر مطبوعات پروانه فعالیت دارند که به جرات میتوان گفت عدم نظارت محتوایی، نبود مدیران متخصص، کمبود خبرنگار کاربلد و عدم تولید محتوا؛ این رسانهها را از عملیسازی نقشهای اصلی خویش از جمله نقش نظارتی آنها باز داشته، که این ضعف به مراتب در رسانههای محلی ازجمله رسانههای استان لرستان به عنوان استانی کمتر توسعه یافته، بیشتر است.
متاسفانه برخی از صاحبان رسانهها در لرستان و محافظهکاری اکثریت آنان از ترس قطع شدن جیرهی محدودِ روابط عمومی ادارات و موضعگیریهای بیجا برای منافع شخصی، آنها را در ایفای نقشهای ذاتی خویش همچون نظارت و تاثیرگذاری بر روند توسعه ناتوان ساخته و این رسانهها حتی در عملکرد صحیح خود دچار مشکل شدهاند و نیازمند ناظری قَدر و قاطع هستند.
مشکل افزایش شمار نشریات اعم از روزنامه و هفتهنامهها، نفوذ برخی افراد رانتخوار و غیر متخصص که اخبار را صرفا برای تبلیغ یک صاحب قدرت اقتصادی منتشر میکنند، بیانگر نابسامانی در مطبوعات استان لرستان است که علاوه بر وجود نان به نرخ روزخورها و تاخت و تاز دلالان، فضای مطبوعاتی را به مردابی عمیق تبدیل کرده که هر روز درحال نابودیِ عزت و رسالت خبرنگاران متعهد است و عملا این رسانه را از پوشش اخبار پروژههای توسعهای،نقد طرح و برنامههای آنها و همچنین آگاهی مخاطبان برای مطلع سازی چگونه روندهای این پروژهها باز میدارد.
البته این وضعیت اسفبار را نباید صرفا از نگاه ضعف صاحبان و عوامل پاک دست و حقیقی این نهاد تاثیرگذار به شمار آورد بلکه بیتوجهی به آموزش تخصصی خبرنگاران از سوی برخی مدیران بیتعهد رسانهها و نهادهای مربوطه، نبود امنیت شغلی و هیچ گونه حمایت حاکمیتی از این صنف، برخی جریدههای استان را مجبور به تعریف و تمجید بیجا از مسئولان نموده که علاوه بر بیاعتمادی مخاطبان، مطبوعات را به عاملی برای دستیابی مدیران به اهداف غیرقانونی خود تبدیل کرده است.
اینک که نفسهای مطبوعاتِ نیمهجان با وجود تکثر رسانهها در ایران به شمارش افتاده و از عدم حضور نیروهای متخصص و وجود بازاریابانِ به ظاهر خبرنگار رنج میبرد، دولت جدید، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اهالی رسانه هرچه سریعتر باید چاره اندیشی کرده و برای ساماندهی این صنف، راهبردهای رسانهای جدید تعیین و اجرایی کنند، بلکه این رسانهی اصیل و با سابقه (مطبوعات) به جایگاه اصلی خویش باز گردد. در غیر این صورت به زودی شاهد مراسم ترحیمی بزرگ برای مطبوعات استان لرستان هستیم.