رسانه ،تریبون حق جویی و حق گویی یا دستاویز عده‌ای برای کسب منفعت!
رسانه ،تریبون حق جویی و حق گویی یا دستاویز عده‌ای برای کسب منفعت!
عده‌ای انگشت‌شمار با تبدیل رسانه به محل تسویه حساب‌های شخصی در حال آسیب زدن به جایگاه رسانه‌ها در جامعه هستند.

پیمان شمسی/ سردبیر افق لرستان : شاید اصلی ترین رسالت رسانه آگاهی بخشی و منعکس کردن واقعیات و تسریع در روند دیده و شنیده شدن مطالبات جامعه باشد.واقعیات و مطالباتی که رنگ حب و بغض نگیرد و با حفظ امانت‌داری و اخلاق از جامعه گرفته شده و در سطح گسترده‌تری منعکس شود تا به دست مسئولین یا مخاطب خاص خود برسد.

رسانه را می‌توان یک راه میانبر و پل ارتباط همیشگی و مستقیم میان مردم و مسئولین دانست. رسانه‌های توسعه بخش ،رسانه‌های مطالبه‌گر و رسانه‌هایی که نظر مردم و مخاطبانشان مستقیم در روند فعالیتشان تاثیر دارد همواره از محبوب ترین رسانه‌ها در میان جامعه بوده‌اند.

در شرایط فعلی با گسترش وسایل ارتباط جمعی ، کنترل افکار عمومی‌ توسط فضای مجازی و رسانه های فعال در این حوزه صورت می‌گیرد. اما در این فضا چارچوب مشخصی وجود ندارد و با توجه به کم‌هزینه بودن و دسترسی آسان به فضای مجازی هر شخصی قابلیت اینکه بدون کوچکترین تخصص و آموزشی برای خود رسانه‌ای داشته باشد فراهم شده است.

متاسفانه شاهد هستیم با رشد و افزایش تعداد رسانه‌ها ، برخی از آنها از مسیر و جایگاه واقعی خود منحرف شده‌ و برای جذب مخاطب و دنبال‌کننده به هر اقدامی حتی به دور از شأن رسانه دست می‌زنند و زمانی که توانستند مخاطب کافی را جذب کنند اندک اندک ماهیت‌خود را نشان می‌دهند.

آنچه مشخص است در کنار رسانه‌های بسیاری که همواره رسالت خود را بیان حقیقت ، مطالبه‌گری و ارائه پیشنهادات منطقی برای توسعه می‌دانند هستند رسانه‌نماهایی که تنها ژست رسانه را گرفته‌اند و در حقیقت رسانه را تبدیل به یک بنگاه کرده‌اند که اعتماد مردم را به بهای اندکی با خواسته‌های متفاوت خود معامله می‌کنند. رسانه‌هایی که اعتماد عمومی را به قربانگاه می‌برند و آن را قربانی منفعت ها و یا دشمنی شخصی خود می‌کنند.

برخی رسانه‌ها با نزدیک شدن به مدیران ضعیف سعی بر کارنامه سازی و برجسته کردن اقدامات ناکرده آنان در قبال منفعت‌های معلوم دارند ، این قیبل رسانه‌ها تنها منفعت خود را در نزدیک شدن به مدیران ضعیف می‌دانند و گاها در نقش روابط عمومی آنان و در صورت منفعت بیشتر حتی حاضرند در مقابل سیل انتقادات به مدیر مربوط نقش ضربه‌گیر را ایفا کنند تا آسیبی به جایگاه مدیر مربوط وارد نشود و خدایی نکرده نان آنها نیز آجر نشود.

دسته دوم نقاب مطالبه گری بر چهره دارند اما در تقابل آشکار با مدیران و مسئولین هستند و سعی دارند منفعت خود را با نام مطالبه عمومی به مدیران تحمیل کنند ، این قبیل رسانه‌ها در ظاهر خود را دلسوز جامعه و دغدغه‌مند مشکلات اجتماع می‌نامند اما واقعیت ماجرا با کلید واژه مردم در پی باج ‌خواهی از مدیران هستند. همواره و به هردلیلی به برخی مدیران نقد دارند و حمله می‌کنند ، این قیبل رسانه‌ها تنها به فکر سواستفاده از اعتماد عمومی مردم برای رسیدن به خواسته‌های خود هستند و ژست مطالبه‌گری آنان هیچ عایدی قابل لمسی برای مردم در بر نخواهد داشت.

دسته سوم رسانه‌هایی هستند که بر مدار جریان های سیاسی می‌چرخند ، آنان به هیچ عنوان کاری با عملکرد مدیران ندارند و تنها ملاکشان برای تقویب یا تخریب مدیران ، مطابقت و یا عدم تطابق دیدگاه سیاسی آنان با مدیران است. گاهی برای یک مدیر ضعیف اما همسو جوری قلم می‌زنند تا به مردم القا کنند که گویی مدیریت آن مدیر لطف الهی بوده است و رفتن یا عزل آن مدیر از جایگاه مدیریت خشم و عذاب الهیست که بر مردم نازل شده است و گاهی برای مدیران قوی اما غیرهمسو چنان تیترهایی می‌زنند تا افکار عمومی علیه آن مدیر و مجموعه‌اش گارد بگیرند و فضا به سمتی رود که آن مدیر توانایی ادامه کار نداشته باشد.

برخی رسانه ها سعی دارند با سانسور مدیران غیرهمسو بگویند آن مدیر و مجموعه‌اش هیچ عملکردی ندارد و حضورش در رأس مدیریت بی فایده است‌

باید نظارت های بیشتری بر زردنویسی های برخی رسانه ها انجام شود تا این افراد انگشت‌شمار شأن رسانه حفظ کنند به اعتماد مخاطبین احترام بگذارند و در مسیر درست و رسالت اصلی رسانه گام بردارند‌.