یادداشت محسن علیکرمی:به مرور زمان و با پیشرفت انسان این شیوهها و وسایل نیز تغییر نمودند و به شکل روزنامه، تلویزیون، رادیو و فضای مجازی فعلی درآمدند که اکنون آنها را در دنیا به نام وسایل ارتباط جمعی میشناسند و افراد فراوانی میتوانند از طریق این وسایل باهم ارتباط برقرار کنند.
در سال ۱۹۳۹ و با آغاز جنگ جهانی دوم کشورهای غربی برای تخریب روحیه دشمنانشان به استفاده از وسایل ارتباط جمعی از جمله رادیو رو آوردند و توانستند از این روش نیز نتیجه مثبت حاصل کنند که این موضوع خود اهمیت وسایل ارتباطی را دو چندان کرد.
با پایان این جنگ و آغاز جنگ سرد مابین بلوک شرق و غرب کشورهای توسعهیافته به این موضوع پی بردند که دیگر دوران جنگهای نظامی و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی به پایان رسیده و باید بهگونهای دیگر دنیا را اداره نمود به همین دلیل روی به جنگ نرم آوردند که مهمترین سلاح این شیوه، جنگی رسانههای جمعی بودند.
با مشهود شدن نفوذ این وسایل در زندگی شخصی افراد و تبدیل شدن آن به مهمترین منبع برای تغییر نگرش و عقاید مردم؛ استعمارگران همچنان به خواستههای خود پافشاری کرده و این بار در حوزه فرهنگی قصد نفوذ به کشورها را داشتند که متأسفانه کشور ما نیز از این جریان مستثنا نبوده است.
در کشور ما علاوه بر فعالیت شبکههای مختلف ضد انقلاب ماهواره ای؛ رسانهای تعاملی و پرمخاطب به نام فضای مجازی وجود دارد که اکثر مخاطبین آن از قشر جوان جامعه میباشد که غالبا به راحتی با پیامهای ترغیبی دشمنان نظام در نگرششان تغییر ایجاد میشود.
مسئله نفوذ فرهنگی دشمن از طریق رسانههای معاند تا آنجایی مورد اهمیت قرار گرفت که اکثر اندیشمندان ارتباطاتِ دنیا مجبور به یافتن راه چارهای برای خارج شدن از این بنبست شدند که بعد از تحقیقات فراوان اکثریت آنها ««ایجاد سواد رسانهای در بین عامه مردم»» را پیشنهاد نمودند.
سواد رسانهای، مهارتی است که لازم است افراد در کنار استفاده از رسانهها و فضای مجازی بهعنوان یک رسانه تعاملی، به آن مجهز شوند، و همچنین این دیدگاه میتواند یک ناظر هوشمند و درونی شده رژیم روحی جوانان را تنظیم کند.