یادداشت مسعود طولابی / افق لرستان: شما هم اکنون یک پاراگرایدر هستید ، بر فراز آسمان خرم آباد در حال پرواز می باشید،از جنوب شهر به شمال شهر،از شرق شهر به غرب شهر…!!!
آپارتمان های قدرت را مانند موری کوچک و بند انگشتی زیر چشم مشاهده میکنید!!!
کوچه های باریک و فاقد آسفالت محله های حاشیه شهر را چقدر صاف و بدون مشکل می بینید .
دود غلیظ روده های گوسفندی،در حال برشته شدن بر روی منقل ، تمام حوالی پارک های شهر را در بر گرفته است…!!!
در این بالا نقطه های شلوغ بیش از پیش به چشم می خورد ، اگر اشتباه نکنم ،بازارهای شهر هستند. و همیشه مردم گوشه کنار شهر به اینجا می آیند تا خریدهای خودرا انجام دهند، شاید این همه شلوغی و ترافیک بخاطر نداشتن بازارهای متمرکز در گوشه و کنار محله های بزرگ باشد، اگر افتتاح آنها از سوی مسئولین صورت بگیرد بار ترافیک و شلوغی داخل شهر کمتر خواهد شد و این شلوغی به صورت یکسان در نقاط مختلف شهرستان پخش خواهد شد…!!!
چقدر زیبا به چشم می خورد آن مار خوش خط و خال که شهر را به دو تیکه شرق و غرب تقسیم کرده است .
سالیان سال است که او را می شناسیم و با اسمش بزرگ شده ایم و حتی خیلی دوستش داریم ،البته بعد از سیل ۹۸ ،دلمان از دست گلال (رودخانه وسط خرم آباد) خون است…!!!
خدا را شاکریم که حریم این مار دوست داشتنی به همت ادارات مربوطه(آب و فاضلاب ) عریض تر شده است، اما صد افسوس که این اتفاق دیر صورت گرفت، به گونه ای که من در این بالا مشاهده میکنم خانه های بسیاری در حریم این رود خانه ساخته شده اند ،که یا باید تخریب شوند ،یا منتظر سیل دیگر بمانند…!!!
از قدیم گفته اند آب خانه خود را پس می گیرد…!!!
فقط برای من در این بالا سوالاتی به وجود می آید که چگونه برخی از این خانه ها مجوز ساخت گرفته اند…؟؟؟
به راستی مقصر کیست…!!!
ساختمانهای اداری بیش از پیش چشم نوازی میکنند ،این همه زمین بلا استفاده که در برخی از ادارات به چشم می خورد برای چیست…؟
در اینجا فقط یک سوال در ذهن مخاطب به وجود می آید، چرا، فلال اداره که نه کار تحقیقاتی انجام میدهد ،نه پروژه های عمرانی در دست احداث دارد، این همه زمین بیت المال را تصاحب کرده است…؟
در این بالا همه چیز دیدنی است حتی اختلاف طبقاتی محله های بالای شهر ، وقتی به کاخ های کنار دریاچه کیو خیره میشوم به هیچ وجه کوچه پس کوچه های محله فلک الدین به چشمم نمی آیند…!!!
بر فراز آسمان این شهر خبری از کینه توزی ها نیست ،خبری از برخی مدیران که در حال قربانی کردن گوسفند برای کسب پست و منصب بالاتر هستند نیست…!!!
صدای هیچ تملق گویی به گوش نمی رسد ،در اینجا هیچکس نمی تواند با استراق سمع سر از کار دیگری در بیاورد…!!!
چقدر سبک وزن هستم در این بالا، اگر بخواهم خودم را با چیزی یا شئ مثال بزنم ،میگویم شبیه پر کاهی شده ام…!!!
دوست دارم در این بالا سری به محله پشت بازار بزنم ،جایی که برخی از اعضای شورای شهر می خواستند آن را به واسطه تلکابین به قاضی آباد وصل کنند، اما در این بالا که چیزی به چشم نمی خورد شاید آن وعد های
رنگین از دستشان بر نیامده و به باد فراموشی سپرده شده است…!!!
مشکل سفر کوتاه من بر فراز آسمان این شهر آن است که ،هیچ کاری از دستم بر نمی آید ،به جز نگاه کردن و خیره شدن، چرا که من در این بالا فقط می توانم هزار حرف رنگارنگ با وعدهای بسیار بزنم ،، اما صد افسوس هیچ کاری از دستم بر نمی آید، زیرا تا زمانی که بلند پرواز هستم نمی توان گره از مشکلات این خاک پاک باز کنم …!!!
بعضی وقتها در این پرواز از نگاه کردن به پایین خسته می شوم و دوست دارم مستقیم به راهم ادامه دهم، شاید از حریم شهر خارج شوم ، اما دلدادگی هایم اجازه نمی دهد و همچنان من را به ماندن در آسمان این شهر ترغیب میکند…!!!
صدا های زیادی از آن پایین به بالا می رسد ،بیشترشان از روی عصبانیت و بوق های ترافیک است ،که همیشه در سطح شهر من وجود داشته ،شاید دلیلش نبود جادهای پهن و روگذرهای استاندارد است…!!!
البته چندین زیر گذر در سطح شهر داریم که دردی از دردهای ترافیک شهر را دوا نکرده است.
اما باز هم خدا را شکر ایجادشان نانی بر سفره سازنده اش گذاشته …!!!
که ما راضی هستیم…!!!
در آسمان شهر من فقط یک چیز برابر است که این آسمان متعلق به همه ی محله های خرم آباد است و برای همه ی آنها آبی رنگ است…!!!
در این بالا خیلی خوشحال هستم که محله جنوب نشین ماسور را می بینم که پس از سالیان سال به منطقه شهری تبدیل شده است ،خدا کند که امتیازهای شهری را به دست آورد…!!!
اینجا سرعت خیلی بالا است و از هر محله ای زود گذر می کنی ،دارم به محله پشته حسین آباد نگاه میکنم ،وای که این محله چقدر دچار کم محلی و حتی بی محلی شده است ، چرا این محله سالیان سال است صاحب خیابان و کوچه های استاندارد نشده است ؟ واقعا جمعیت بالایی دارد، دلم گرفته می شود برای این محله ی محروم با آن همه استعداد و امکانات …!!!
خوبی پاراگرایدر شدن در این بالا این است که تشخیص رئیس، کارمند،کارگر ،فقیر ،ثروتمند و… بسیار سخت است ،چرا که همه شبیه هم هستند ،هیچ کس را بخاطر جاه و مقامش نمی توان دید،همه ریز و نقطه ای کوچک هستند،اما برخی از همین نقطه های ریز برای شهر من تصمیمات بزرگ و سر نوشت ساز می گیرند که سالیان سال است رنگ خوبی و خوشی به خود ندیده است…!!!