اختصاصی / پایگاه خبری افق لرستان، او فشارهای فراوانی تحمل می کرد، تا تمام قوا را مجاب کند که حکم مرگ سالار شهیدان را اجرا کنند…!!!
بن زیاد شرم اور ترین ، ناجوانمردانه ترین نامه ای که تاریخ تا آن لحظه به خود دیده بود را برای عمر بن سعد فرستاد که حکمی سیاه در آن هک شده بود ، در ان نامه از او خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین و یاران ، و آب فرات فاصله ایجاد کند و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد…!!!
عمر بن سعد که خود را غلام حلقه به گوش بن زیاد کرده بود ،بی درنگ “عمرو بن حجاج ” را با پانصد سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی یاران امام حسین به آب شدند…!!!
در میان دژخیمان سپاه عمر بن سعد سیاه دلان فراوانی وجود داشت که خود را سینه چاک عمر میدانستند…!!!
در بین آنها ” عبدالله بن حصین آزادی ” که از قبیله بجیله بود فریاد برآورد: ای حسین …!!!
این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید!!! به خدا سوگندکه قطره ای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی…!!!
پس از این اقدام عمر در میان اصحاب امام همهمه ای به وجود آمد که آیا ایشان اهریمن هستند که آب را هم از نوه پیغمبر دریغ میکنند…!!!
امام علیه السلام رو به اصحابش فرمود: خدایا ! او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده…!!!
تاریخ به روایت حمید بن مسلم مگوید :عبدالله بن حصین آنقدر آب می آشامید تا شکمش بالا می آمد و آن را بالا می آورد و باز فریاد می زد ، العطش، العطش،و باز آب می خورد،ولی سیرآب نمی شد،چنین است حق آن سیه دلان که ظلم را از حد گذراندند …!!! و به هلاکت رسید…!!!
به قلم مسعود طولابی
ادامه دارد…
