شاید اصلی ترین رسالت رسانه آگاهی بخشی و منعکس کردن واقعیات و تسریع در روند دیده و شنیده شدن مطالبات جامعه باشد.واقعیات و مطالباتی که رنگ حب و بغض نگیرد و با حفظ امانتداری و اخلاق از جامعه گرفته شده و در سطح گستردهتری منعکس شود تا به دست مسئولین یا مخاطب خاص خود برسد.
رسانه را میتوان یک راه میانبر و پل ارتباط همیشگی و مستقیم میان مردم و مسئولین دانست. رسانههای توسعه بخش ،رسانههای مطالبهگر و رسانههایی که نظر مردم و مخاطبانشان مستقیم در روند فعالیتشان تاثیر دارد همواره از محبوب ترین رسانهها در میان جامعه بودهاند.
در شرایط فعلی ،با پیشرفت و گسترش تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی ، کنترل افکار عمومی توسط فضای مجازی و رسانه های فعال در این حوزه صورت میگیرد. اما در این فضا چارچوب مشخصی وجود نداشته و با توجه به دسترسی آسان و کمهزینه بودن استفاده از فضای مجازی هر شخصی قابلیت اینکه بدون کوچکترین تخصص و آموزشی برای خود رسانهای داشته باشد فراهم شده است.
متاسفانه شاهد هستیم با رشد و افزایش تعداد رسانهها ، برخی از آنها از مسیر و جایگاه واقعی خود منحرف شدهاند و برای جذب مخاطب و دنبالکننده به هر اقدامی حتی به دور از شأن رسانه دست میزنند و زمانی که توانستند مخاطب کافی را جذب کنند اندک اندک ماهیتخود را نشان میدهند.
آنچه مشخص است در کنار رسانههای بسیاری که همواره رسالت خود را بیان حقیقت ، مطالبهگری و ارائه پیشنهادات منطقی برای توسعه میدانند هستند رسانههایی که تنها ژست رسانه را گرفتهاند و در حقیقت رسانه را تبدیل به یک بنگاه کردهاند که اعتماد مردم را به بهای اندکی با خواستههای متفاوتی معامله میکنند.
رسانههای انگشت شماری که شعارهای اخلاقی میدهند و در واقع دقیقا برعکس همان شعارها عمل میکنند ، و هیچگاه حرف و عملشان هماهنگ و یکسان نبوده است ، و تنها اعتماد عمومی را به قربانگاه میبرند و آن را قربانی منفعت ها و یا دشمنی شخصی خود میکنند.
برخی رسانهها با نزدیک شدن به مدیران ضعیف سعی بر کارنامه سازی و برجسته کردن اقدامات ناکرده آنان در قبال منفعتهای معلوم دارند ، لزوما مدیران قوی نیازی به تبلیغات گسترده و عکس های سلفی در فضای مجازی و رسانهها ندارند چرا که عملکرد آنان در سطح جامعه قابل لمس خواهد بود و این قیبل رسانهها تنها منفعت خود را در نزدیک شدن به مدیران ضعیف میدانند و گاها در نقش روابط عمومی آنان و در صورت منفعت بیشتر حتی حاضرند در مقابل سیل انتقادات به مدیر مربوط نقش ضربهگیر را ایفا کنند تا آسیبی به جایگاه مدیر مربوط وارد نشود و خدایی نکرده نان آنها نیز آجر نشود.
دسته دوم در تقابل آشکار با مدیران و مسئولین هستند و سعی دارند منفعت خود را با نام مطالبه عمومی به مدیران تحمیل کنند ، این قبیل رسانهها در ظاهر خود را دلسوز جامعه و دغدغهمند مشکلات اجتماع مینامند اما واقعیت ماجرا آن است که با کلید واژه مردم در پی باج خواهی از مدیران هستند. همواره و به هردلیلی به برخی مدیران نقد دارند و حمله میکنند و پیشنهاد میدهند در قبال سکوت خود و پایان دادن به تخریب ها یا استخدام شوند یا پیمانکاری بگیرند و یا … . این قیبل رسانهها تنها به فکر سواستفاده از اعتماد عمومی مردم برای رسیدن به خواستههای خود هستند و ژست مطالبهگری آنان هیچ عایدی برای مردم در بر نخواهد داشت.
دسته سوم رسانههایی هستند که بر مدار جریان های سیاسی میچرخند ، آنان به هیچ عنوان کاری با عملکرد مدیران ندارند و تنها ملاکشان برای تقویب یا تخریب مدیران ، همسو بودن دیدگاه سیاسی آنان با مدیران است. گاهی برای یک مدیر ضعیف اما همسو جوری قلم میزنند و سعی میکنند به مردم القا کنند که گویی مدیریت آن مدیر لطف الهی بوده است و رفتن یا عزل آن مدیر از جایگاه مدیریت خشم و عذاب الهیست که بر مردم نازل شده است. و گاهی برای مدیران قوی اما غیرهمسو چنان تیتر میزنند که علی رغم عملکرد خوب و رضایتبخش ، افکار عمومی را علیه آن مدیر و مجموعهاش گارد بگیرند و فضا به سمتی رود که آن مدیر توانایی ادامه کار نداشته باشد.
برخی رسانه ها سعی دارند با سانسور مدیران غیرهمسو بگویند آن مدیر هیچ عملکردی ندارد و حضورش در رأس مدیریت بی فایده است و اما در ظاهر اینگونه به مردم نشان میدهند که همان مدیر با دید محدود میان مردم تبعیض قائل میشود و در میان موافقان و مخالفان خود دیواری بلند کشیده تا صدای مخالفان خود را نشنود و تنها مدیری برای موافقان است.
امید داریم این افراد انگشتشمار شأن رسانه را حفظ کنند به اعتماد مخاطبین احترام بگذارند و در مسیر درست و رسالت اصلی رسانه گام بردارند.
✍? پیمان شمسی / افق لرستان